فیلمنامه: الیور استون
موسیقی: کریستوفر کیل ، لاتا کالوگریدیس
زمان فیلم: 175 دقیقه
محصول: آمریکا ،آلمان وفرانسه 2004
بازیگران:
آنتونی هاپکینز (پتولمی)
دیوید بدلا ( اسکریب)
جسی کم (اسکندر کودک)
آنجلیا جولی ( اولیمپیاس)
وال کیلمر (فلیپ)



خلاصه داستان فیلم:

اسکندر کبیر در سن ۲۵ سالگی بر نود درصد از دنیای شناخته شده آن زمان با اقتدار حکمرانی می کند. پدر او شاه فیلیپ نام داشته که قبل از او پادشاه مقدونیه بوده و مادرش نیز المپیاس نام دارد که همواره تحت ظلم و ستم شاه فیلیپ بوده است. بنابراین او اسکندر را از کودکی تربیت کرده تا به جنگاوری شجاع و بیرحم تبدیل شود. اسکندر با خروج از مقدونیه به مدت هشت سال همراه با سپاهیانش ۲۲ هزار مایل را می پیماید تا موفق به فتح این سرزمینها شود. او ابتدا امپراطوری عظیم ایران و سپس مصر را فتح کرده و



فیلم «اسکندر کبیر» ساخته الیور استون، کارگردان مشهور آمریکایی که ساخت فیلم هایی چون «متولد چهارم جولای»، «قاتلین بالفطره»، «جی. اف. کی.» و «نیکسون» را در کارنامه خود دارد. این فیلم که با بودجه ای معادل 150 میلیون دالر ساخته شده است، زندگی اسکندر مقدونی را که در طول حیات خود امپراتوری آریایی ها، سوریه، بابل و مصر را تصرف کرد و بزرگترین فاتح تاریخ لقب گرفت، به تصویر می کشد. رابین لین فاکس، استاد تاریخ دانشگاه آکسفورد در زمان شوتنگ این فیلم مشاور الیور استون بوده است تا به او در جزئیات و وقایع تاریخی کمک کند. رابین لین فاکس در دانشگاه آکسفورد ادبیات یونانی و لاتین، تاریخ یونان و روم، و تاریخ آغاز اسلام را تدریس می کند. او دو کتاب بسیار مشهور با نام های «در جستجوی اسکندر» و «زندگینامه اسکندر کبیر» نوشته است. مارک رُز، دبیر هنری مجله آرکئولوژی، با او درباره همکاری اش با استون در این فیلم گفتگو کرده است. ــ چطور درگیر کار در این فیلم شدید؟ در مارچ 2002 همکار تهیه کننده فیلم، تامس شولی، به من تلفن کرد و از من خواست که در لندن با الیور استون ملاقات کنم. پس از 7 ساعت صحبت کردن در مورد جزییات داستان فیلم از هم جدا شدیم و من فقط یک شرط را مطرح کردم و گفتم که به هیچ وجه از آن کوتاه نخواهم آمد، و آن این که هر جا در فیلم سربازان و افسران سوار ا سکند ر درگیر جنگ می شوند، من باید جزء 10 نفر اول صف سواران باشم. استون با تعجب قبول کرد و تا آخر فیلم هم به قولش عمل کرد. ــ ما به لطف نوشته های فراوان پلوتارک، آریان، کورتیوس، دیودوروس سیکولوس، و دیگر منابع باستانی در مورد اسکندر چیزهای زیادی می دانیم، اما هنوز هم رازهایی در مورد زندگی او هست. مثلاً چرا او به راه افتاد تا شرق را فتح کند و پس از فتح باز به پیشروی ادامه داد؟


اسکندر طرح حمله به امپراتوری آریانارا از پدرش فیلیپ به ارث برد که نیروهایش در سال 336 پیش از میلاد در آسیا بودند. فیلیپ شعار آزاد کردن یونانیان مقیم آسیا و تنبیه آریایی ها به خاطر حمله یک قرن و نیم پیش آنها به یونان را سر داده بود. فیلیپ به دنبال افتخار پیروزی و غارت بود، اسکندر این جاه طلبی را از پدر به ارث برد، اما ا ز نظر او آسیا فقط آریانا نبود، بلکه تا شمال غربی هند پیش می رفت. او دوست داشت تمام آسیا را فتح کند. البته او در آن زمان از برما، چین، یا خاور دور هیچ اطلاعی نداشت. شاید ارسطو در درس های جغرافیه کوتاهی کرده بود و باعث شده بود که اسکندر دنیا را بسیار کوچک ببیند. به هر حال اسکندر دوست داشت در کسب شکوه و افتخار از پدرش فراتر برود و ابرقهرمان باشد. ــ دلیل مرگ اسکندر چه بود؟ زهر و تیفویید و اخیراً هم تئوری ویروس غرب نیل مطرح شده است. نظر شما در این مورد چیست؟ اسکندر در اواخر ماه می سال 323 پیش از میلاد پس از یک مجلس نوش خواری بیمار شد، اما تا 10 جون همان سال نمرد. بنابراین از خوردن زهر نمرد، چرا که در آن زمان احتمالاً زهرهایی که دیر عمل می کردند ناشناخته بودند. او مشروب زیاد می خورد، اما همیشه در معیت دیگران این کار را می کرد و الکلی هم نبود. ویروس غرب نیل هم به نظر من در این اتفاق نقشی نداشته است، چرا که در آن زمان بیماری همه گیری رخ نداده بود که اسکندر هم قربانی آن شود. من احتمال می دهم که او قربانی مالاریا شده باشد، و 7 زخمی هم که در جنگ برداشته بود احتمالاً این مسئله را پیچیده تر کرده است. اما به هر حال نباید فراموش کرد که ما دقیقاً دلیل مرگ او را نمی دانیم و هنوز هم مدرکی یافت نشده که قطعاً دلیل مرگ او را به ما بگوید. ــ تاکنون عده بسیاری تلاش کرده اند مقبره اسکندر را پیدا کنند. اخیراً اندرو چاگ پیشنهاد کرده است که بخشی از دیوار عظیم نزدیک به دروازه روزتا در شهر اسکندریه متعلق به این مقبره بوده است. نظر شما در این مورد چیست؟ من هم یکی از بی شمار پژوهشگرانی هستم که با نظر او مخالفت کرده اند. من باور نمی کنم که استخوان های اسکندر را قرن ها بعد از اسکندریه در مصر به سنت مارک در ونیز منتقل کرده باشند. به نظر من، مقبره و جسد او در جریان شورش هایی که بعدها در امپراتوری روم درگرفت برای همیشه گم شده است. فکر هم نمی کنم بتوانیم مقبره او را پیدا کنیم، هر چند که در30 سال اخیر موفق شدیم محل مقبره پدرش، فیلیپ، را تعیین کنیم. سرنخ هایی برای کشف رمز زبان باکتریان پیدا کرده ایم که عروس اسکندر، رکسانا، و پدر او به آن حرف می زده اند، یک کتیبه یونانی پیدا کرده ایم که در آن به اسکندر اشاره شده است، و در زیر آب بقایای بناهای گمشده اسکندریه در مصر را یافته ایم. تنها چیزی که در حال حاضر به آن نیاز داریم این است که محل شهری را پیدا کنیم که اسکندر به یاد اسبش، بوسفال، در هند بنا کرد. ــ زندگی اسکندر برای مردم در عهد باستان و امروز همیشه کیفیتی قهرمانانه و افسانه ای داشته است. اما واقعیت این است که اسکندر بسیار بیر حم و خشن هم بوده است و سپاهیانش هزاران هزار نفر را به خاک و خون کشیدند. پرداختن به زندگی اسکندر بدون اشاره به جنبه های تقریباً زشت زندگی اش چگونه می تواند اسطوره ساز باشد؟ در آن زمان به خاک و خون کشیدن هزاران «بربر» و فتح نظامی سرزمین های دور افتخار محسوب می شد. اصلاً در هیچ جا از تواریخ اشاره نشده است که کسی به خاطر کشتار هندی های دشمن به اسکندر حمله کرده یا او را مورد سرزنش قرار داده باشد. در نظریات سیاسی و اخلاقی ارسطو هم فتح جهان بربرها ستوده شده است. تازه در آن زمان هم اگر قومی به اسکندر تسلیم می شد و حاکم آنها در برابر او ایستادگی نمی کرد جان شان در امان بود، و حاکم در مقام خود ابقا می شد. غالباً حتی مردم از او به عنوان رهبر آزادی بخشی نام می بردند که آنها را از شر امپراتوری شرق که در آن زمان زیاد هم طرفدار نداشت نجات می داد. وحشی گری اسکندر در زمانی که شهری چون تب را به خاک و خون کشید و با خاک یکسان کرد بسیار شوکه کننده است، اما باید توجه داشت که تمام امپراتورها و پادشاهان در آن زمان همین رویه را دنبال می کردند. در هند هم اگر عده بسیاری را کشت با راهنمایی و در واقع سوء استفاده رهبران هندی به این کار دست زد که قصد داشتند از شر دشمنان داخلی خود خلاص شوند.


ــ زن ها در زندگی اسکندر نقش بسیار مهمی داشتند. او با زنان بزرگ تر از خود رابطه ای خاص داشت و آنها در واقع نقشی شبیه مادر برایش داشتند، با زنانی چون آدا که از زنان اشراف بود و با مادر داریوش. اسکندر با مادر خود به نام المپیاس هم رابطه ای قوی داشت. اسکندر در آسیا با ملکه هایی آشنا شد و به آنها بسیار احترام گذاشت، اما این که این ملکه ها برای او مثل مادر بودند اشتباه است. آدا او را به فرزندخواندگی قبول کرد، اما این حرکت سیاسی در آن زمان سنت بود.. او مادر داریوش را محترم می داشت، و مادر داریوش هم به نوبه خود به او احترام می گذاشت، اما هرگز او را به فرزندخواند گی قبول نکرد. در این میان مادر خودش، المپیاس، بسیار بی رحم بود و در زند گی او نقشی بزرگ داشت. بر اساس تواریخ موجود می دانیم که او به خدایان از جمله د یونیسیوس اعتقاد داشت و آنها را می پرستید. اما از این که آیا به لحاظ روانی بر پسرش تأثیری عمیق داشت و اسکندر از او می ترسید هیچ اطلاعی در دست نیست. از نظر من این احتمال هست که او یکی از کسانی بوده که توطئه قتل فیلیپ را سازمان دهی کرده است. ــ طبیعی است که منتقدانی هستند که از تمام نکات اشتباه که در تاریخ یا باستان شناسی به آنها اشاره شده است اطلاع دارند و در صورتی که این اشتباهات به فیلم راه یافته باشد به آنها اشاره خواهند کرد. پاسخ شما به این منتقدان چیست؟ باید توجه داشت که فیلم الیور استون مستند نیست، و از نکات تاریخی تنها به عنوان سکوی پرش و نقطه آغاز به شکلی هوشمندانه استفاده کرده است. منتقدانی که در این فیلم به دنبال اشتباهات تاریخی می گردند در اشتباه اند. تکیه کامل بر تاریخ در این فیلم غیرممکن بود و کسی هم به دنبال آن نبود که تمام نکات تاریخی را در این فیلم پیاده کند. به نظر من، درست این است که به تراکم اشا رات تاریخی در این فیلم توجه کنیم، و ببینیم که آیا این اشارا ت به حس داستان فیلم کمک کرده اند یا خیر. به نظر من، فیلم به این هدف مهم دست یافته است.